بوی رفتن میدهی
در را باز میگذارم
وقتی برو که گنجشکها و ستارهها
خوابند…
پنجره دلش ریخت
سنگ فرش، پر زخم شد
در کوچههای زخمهای روشنش
قلب پاره پاره مورچهای
راه میجست.
سراغ تو را گرفتم
خندیدند.
نمیدانند
روی تمام دندانهایشان
نام تو حک شده است
که میخندم.
alone...
ما را در سایت alone دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mehdi alone بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1391 ساعت: 21:51